…بهار ۱۳۵۸ ش بود. یکی بلندقامت و استواری دیدم که چونان نگینی درخشان در حلقه محبت و ارادت دوستداران و ارادتمندانش قرارگفته بود. پرسیدم ایشان کیستند؟ جواب شنیدم دکتر رفیعیان. فعالیت های انتخاباتی اولین مجلس بعد از انقلاب شروع شده بود. رای اولی بوم . تردیدی در انتخاب کاندیدای مورد نظرم نداشتم. قهرمان قصه پر غصه مردم از راه رسیده بود.
…..وقتی به مناسبتی در دفتر کار آن مرد بزرگ حاضر شدم، با خیل کثیری از مراجعه کنندگان مواجه شدم که هریک برای کاری آمده بودند و چشم کمک و یاری به دستان پرجود وی داشتند.
آن مرد ربانی با حوصله ای وصف ناشدنی گوش دل به درد و مشکلات مراجعه کنندگان می سپرد و برای هرکدام کاری انجام میداد؛ تلفن میکرد؛ یادداشت و توصیه نامه ای مینوشت و با وسواس تمام پیگیری میکرد که نظیر آن را در هیچ کس سراغ ندارم….. اوصدرنشین مصطبه دل های بی آلایش مردم بود. مرادی بود با بی شمار مرید بی انکه در فکر مرید پروری و از آن دست کارها باشد.
? نوشته “میرحسین دلدار بناب”
?? یاشیل وطن / کانال خبری پربازدید آذربایجان?
?? @yashilvatan_ir